دیشب داخل پذیرایی سردم میشدبعد از تلفن شر-لی جمع کردم اومدم داخل اتاق
دوتا پتو انداختم روی خودم و کمی تلگرام و فیلم دیدم و حالت خلسه بودم.خاب بودم ی طوراییبابا اومده بودن حرف میزدن نمیفهمیدم چی ج میدم.
قرص سرماخوردگی هم خورده بودم.نمیدونم چرا تا ی کم بهتر میشم باز دوباره ابریزش بینی میگیرم
اینقدر سردم بود و حال ندار بودم که حاضر نشدم گلاب ب روتون برم دستشوییدر نتیجه تا صبح که خوابهای پریشون میدیدم ی پایه اون دستشویی بود:/
تا صبح هم همههههه خوابی دیدم.حتی از پیشنهاد دادن دبیر ادبیات إن سال قبلم تا اصلاحیه داکیومنت الانمخواب بچه خواهر استادمم دیدم:))
هنوز هم در رختخوابمی بار پاشدم رفتم دستشویی و اومدم خابیدم باز.
باید برم دفتر و اصلااااا نای رفتن ندارم.بگی۱٪ حتی.چشمهام بسته میشه خود به خود:))
گویا بدنم دچار ضعف جسمانی شده
آخ که ماساااااژ میخام.کل کمرم بدجوری لهههههفک میکنی عضلات گره گره خوردن روی همدیگه
باید برم ی آزمایش چکاب بدمچرا بدنم اینقدر بیحاله؟
احتمال میدم بخاطر حجم فشار عصبی بوده که این مدت داشتم.الان که کم شده داره برون ریزی میکنه:))
از خوابهام معلومه چه فشاری پشت سرگذاشتم و هنوز اون لحظات گرم بودم نمیفهمیدم چه تاثیروحشتناکی روی روح و جسمم داشته.
ولی حس خوبیه که تموم شده پروژه.خیلییییی خوبه.مقاله هم بدم تمومه تمومه:-)
خدایا صدتا هم جفت و جورش کن.من عالیتر میشم.
درباره این سایت