سرم از عصر درد گرفته بود.بعد که یکساعت پیش استاد بهم زنگ زد و اینها رو گفت بهم شوک عصبی وارد شد.
چون استاد گردن من مینداخت که تو گفتی .
مدلش همینهخیلی خوبه.اما خرابکاریهاشو میندازه گردن تو!
در اینجور مواقع هم باید بگیاره تو راست میگی.
چون در مقابلش بایستی بدتر میکنه و دو تا سنگ دیگه هم که نبوده پیدا میکنه میندازه جلوت.
دو تا کدئین خوردم و سعی کردم مسلط به خود مبارکم باشم و سعی کنم بشینم کاری که بالاخره باید انجام بدم، انجام بدم
هیچی دیگهنشستم اونهایی که ساده و دم دستی تر بود انجام دادم.
حالا میخوام برم سمت تغییر کلی اون فصل مبارک.
خدایا کمکم کنمن باید اینو به دست اساتید دفاع برسونم .
وقت اینکه دوباره بعد دفاع بشینم به اصلاحیه یا دفاعم خوب نباشه ندارم.
خدایا کمکم کن.لطفا.
درباره این سایت