وقتی آدم پر.یود هست و دردهای بسیاری داره تحمل میکنه از روحی و جسمی.
اولین چیزی که مسکن تمام این دردهاست یک چایی نباته پرملاته.
دوم یک تخم مرغ محلی با روغن حیوانی هست.
یعنی همچین پیچ و مهره های بدنتو باز میکنه.وقتی تخم مرغ و عطر روغن میپیچه.
حتما باید تخم مرغ داخل روغن لیز بخوره و روی اون پخته باشه و نون به ته ماهیتابه بکشی و بخوری^_^
بعدش یک خواب میچسبه:-)
+هنوز که هنوزه روغن حیوانی و کشک هرساله امون از منبع اصلی خداروشکرتهیه میکنیم.خدا خیرش بده هرساله بطورویژه برامون کنار میذاره و خودش میاره:-)
خیلی خداروشکر:-)
+تخممرغهای محلی قدیم رنگ زرده اشون زرررد بود.هنوز هم اون اصلیها زرده.اونهایی که بهشون دون و غذای خونه میدن.علوفه میخورن.
اما الان بهشون کنسانتره و ی سری دانهای مخصوص میدن زرده ها به زردی اون زمان نیس.عطر و طعمش هماونطوری نیس.
چقدر دلم میخواد یک باغ بزرگتو در تو داشته باشم.میوه و کشاورزی داشته باشم.گوسفند و گاو و اسب و مرغ و خروس و
مسلما کسی باشه برای رسیدگی به اینها.خونه اصلیم توی این باغ تو در تو باشه.
ی خونه داخل شهر داشته باشم برای آمد و رفت فقط.
نقشه خونه اصلیمو اونجا پیاده سازی کنم.یک خونهباغ بسیارتکنولوژیتیکی در سرزمین ناب ارگانیک از همه چی.
خدایا میخوام:-)
درباره این سایت